فرصتهای سوخته!
اگرچه امروز دانشبنیانها را میتوان ناجیان معضلات گریبان گیر جامعه در کشور دانست که براثر بیتوجهیهای گذشته در حال فرورفتن مطلق و کامل در باتلاق بازار مکاره اقتصادی جهانی بودند و بانکها و مؤسسات بهظاهر اعتباری یکی از چند ابزار این انحطاط بودند اما از سوی دیگر نیز همین فرصتهای علمی و کاربردی را اگر زیر نظر و سیطره مسئولان دانا و توانا بود سه دهه قبل از دست نمیدادیم تا حالا ناچار به کپی پیستهایی باشیم که حاصل غفلتهای پیشین مدیریتهای کلان کشور است.
اگرچه امروز دانشبنیانها را میتوان ناجیان معضلات گریبان گیر جامعه در کشور دانست که براثر بیتوجهیهای گذشته در حال فرورفتن مطلق و کامل در باتلاق بازار مکاره اقتصادی جهانی بودند و بانکها و مؤسسات بهظاهر اعتباری یکی از چند ابزار این انحطاط بودند اما از سوی دیگر نیز همین فرصتهای علمی و کاربردی را اگر زیر نظر و سیطره مسئولان دانا و توانا بود سه دهه قبل از دست نمیدادیم تا حالا ناچار به کپی پیستهایی باشیم که حاصل غفلتهای پیشین مدیریتهای کلان کشور است. بهانهها برای رد این فرضیه توسط غافلان و عاملان ترک فعل و تعارض منافع بسیار است که برای نمونه میتوان به علل تحریمها، بحران آبوهوا، ویروس کرونا و چالشهای فرهنگی اشاره کرد درحالیکه نسلهای سه دهه گذشته از ذریه های پاک بانیان انقلاب و دفاع مقدس بودند و بالطبع از نظام تعلیم و تربیتی درستی برخوردار تا هرگز تسلیم معضلات فضای مجازی و رفتارهای خلاف اخلاق اسلامی ازجمله چالشهای خوانندههای لسآنجلسی همچون ساسی مانکن و فراریان پاکباختهای چون تتلو نشوند که هرکدام بهتنهایی میتوانند به عمیقتر شدن آسیبهای این فضا منجر شوند و بخصوص دانش آموزان را راحتتر از
فضای آموزشی و پرورشی دور کنند؛ که حالا در ادامه چالشها نوبت به پدیده بهظاهر تازه به نام آلودگی هوا رسیده که روزبهروز وسعت آن افزایش یابد و متولیان تعلیم تربیت را ناچار کند تا برای حفظ سلامتی باقیمانده نسل نوجوان و جوان از سونامی حذف فرزند در جمع خانوادهها، آموزش را به فضای مجازی سوق دهد تا در زمانهای اوج آلودگی دانش آموزان از تعلیم عقب نمانند اگرچه تربیت در آن جایگاهی ندارد! که راه دیگری هم جز این به نظر نمیرسد. وقتی نوجوان و جوان به دلیل حفظ سلامتی ناچار به اقامت در خانه است و امکان حضور مستمر در واحد آموزشی ندارد، شاید بهترین گزینه برای ادامه تحصیل و سرگرم بودن او همین فضای مجازی باشد البته اگر میزان کنترل و ارتباط این محیط با مدارس بیشتر شود که خیال خانوادهها هم از مخاطرات آن کاهش یابد. ناصر کوهستانی، کارشناس آموزشی و از مدیران اسبق این نهاد معتقد است: «آموزش در فضای مجازی برای روزهایی که آلودگی پیش میآید یا روزهایی که امکان دارد مسائل دیگری نیز مترتب فضای مدرسه شود یک امر اجتنابناپذیر است؛ یعنی راه دیگری غیرازاین نوع آموزش وجود ندارد، چون الان دانشآموز در منزل است و امکان حضور او در مدرسه
فراهم نیست شاید یکی از دمدستیترین روشها فضای مجازی است، البته این نوع آموزش هم وابسته به این است که مدارس امکان این نوع ارتباط را داشته باشند. واقعیت این است طی دو سالی که از کرونا گذشت، ما آسیبهای اجتماعی دانشآموزان در فضای مجازی را کاملاً با گوشت، پوستواستخوان خود درک کردهایم و واقعاً سال گذشته سال سختی را پشت سر گذاشتیم، امسال هم که دومین و سومین ماهی بود که در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۳ کار را سپری میکردیم و آرامآرام دانشآموزان به یک روال طبیعی برگشته بودند، دوباره آموزش به شکل غیرحضوری شده که امیدواریم این آلودگیها هم کمتر شود و مدارس آخرین بخشی باشند که تعطیل شوند تا بتوانیم در یک فضای درست به دروس برسیم. با همه اینها در این شرایط در درجه اول وظیفه خانواده فوقالعاده سنگین است، نظارت دقیق، بالینی و رسیدگی دقیق را از جانب خانواده میخواهیم و از سوی دیگر خیلی از نهادها مانند صداوسیما و دیگر بخشها باید به خانوادهها آگاهی بخشی دهند. یکی از اولویتهای اصلی مدارس آموزش خانواده است که باید با آگاهسازی دانشآموزان و خانوادهها چگونگی مواجهه با فضای مجازی را به آنها آموزش دهند و این مسئله باید در
مدارس شروع شود و در آموزش به خانوادهها بهعنوان یکی از اولویتها باشد. چون جدا از بحث تعطیلات به دلیل آلودگی هوا، بچهها خیلی در این فضای مجازی وارد شدهاند. در مورد اجازه ندادن باید دانست که الان موبایل یک امر اجتنابناپذیر است. تجربه کاری من نشان میدهد وقتیکه مثلاً حتی یک اردو را هم بدون گوشی همراه اعلام میکنید، اصلاً استقبال نمیشود و این نشان میدهد که الان موبایل یک امر خیلی معمول شده و شما نمیتوانید آن را از بچه جدا کنید، حتی میتوان گفت اکنون گوشی همراه جزئی از بچهها شده است، البته مگر ما آدمبزرگها میتوانیم آن را از خودمان جدا کنیم که بخواهیم آن را از بچهها بگیریم. وقتی ما چندین ساعت در گوشی مشغول هستیم، بچه هم به من نگاه میکند و من بهعنوان پدر، معلم یا بزرگتر برای او یک الگو هستم. آموزش و آگاهی خانوادهها در چگونگی استفاده دانشآموزان از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باید اتفاق بیفتد، باید ماهانه و هفتگی جلسه بگذاریم و حتی کلاسهای فردی داشته باشیم.
راهش این است؛ حالا رسانههای جمعی نیز باید به کمک آموزشوپرورش بیایند. اینهمه صداوسیما در مورد مسائل مختلف میزگرد میگذارد، یکی از برنامهها هم در این خصوص باشد و این مسئله را نیز بهعنوان اولویت در برنامههای خود تعریف کنند. جدا از اینکه ما بهعنوان یک مدرسه و آموزشوپرورش باید این مسئله را در اولویتهای خود داشته باشیم. رسانهها نیز باید بیایند و به ما کمک کنند. قطعاً ممکن است، خود همینکه یک روزی آلودگی میشد یا برف میبارید و بچهها در منزل تعطیل مطلق بودند و هیچ کاری نمیکردند ولی امروز از صبح برنامه دارند، فرصت هست. من به تجربه عینی دیدهام که مشاور مدرسه و مسئول هر پایه در روز غیرحضوری بودن مدارس برنامه مرتبط داده که مثلاً از ساعت ۸:۳۰ تا ۹:۳۰ این درس را داریم، زنگ دوم این درس و زنگ سوم هم این درس است. اینها فرصت است، ببینید چقدر خوب میشود به شکل آنلاین و آفلاین از امکانات تدریس استفاده کرد.» در بستر تعلیم و تربیت طی این سالها اتفاقاتی ازجمله دفاع مقدس، هجوم ویروس کرونا و دیگر مواردی پیش آمده که قطعا ادامه خواهد داشت اما ما هنوز در این عرصه پر وسعت و نوپا باقی ماندهایم و همچنان فرصت سوزی
میکنیم. ادامه دارد